“فَاذکُرُونِی اَذکُرکُم”
“یادم کنید تا یادتان کنم”
“نام های خداوند”، برکت است. صید برکت، وسیله ای توانا می خواهد، که آن، “ذکر” است. برکتِ صید شده ظرفی
“فَاذکُرُونِی اَذکُرکُم”
“یادم کنید تا یادتان کنم”
“نام های خداوند”، برکت است. صید برکت، وسیله ای توانا می خواهد، که آن، “ذکر” است. برکتِ صید شده ظرفی
“فَمِنهُم ظالِمٌ لِنَفسِهِ وَ مِنهُم مُقتَصِدٌ وَ مِنهُم سابِقٌ بِالخَیراتِ بِإذنِ اللهِ”
از اینان کسانی اند که ظالم به نفس شان اند، کسانی اند که طریق میانه روی پیشه دارند، و کسانی اند که شتابان به سوی بهترین ها، به اذن خدا، در سیرند .
از آنجا که قرآن کتاب سلوک است،
اندیشه، عقلاً و شرعاً به ذات خداوند راهش نیست [مراد از “ذات”، چیستیِ اوست، نه کیستی اش]. عقلاً راه ندارد زیرا مناسبتی بین عقل محدود بشر و ذات حق تعالی نیست. شرعاً راه ندارد زیرا قرآن، اندیشیدن به چیستی اش را منع کرده است “وَ یُحَذِّرُکُمُ اللهُ نَفسَهُ”. همچنانکه پیامبر(ص) صریحاً
“کُتِبَ عَلَیکُم الصِّیامُ … لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ”
روزه در معنای بلندِ خود، یک مراقبه ی کامل است که تمامی لایه های وجود آدمی را در بر می گیرد. در واقع یک طریقت عملی
اگر میخواهی دوستدار خدا باشی، ابتدا باید بدانی که خداوند چه کسانی را دوست دارد. چنانکه مذکور است، مقامات “دوستی” در قرآن، “دوازدهگانه” است. “هفت” مقام آن، ایجابی است. یعنی بطور صریح و مستقیم از آن سخن گفته شده است، و “پنج” مقام دیگر آن، سلبی است. یعنی باید از معنای ضدش،
وَ مَن لَستُم بِرازِقِینَ”( شما روزی دهنده ی کسی نیستید!)
هر که به این جهان پا گذاشته است، خداوند رزقش را پیشاپیش مهیا نموده است.
آنان که خدا را یافته اند، “چیز”ی نمی خواهند. آنان که “چیز”ی می خواهند، هنوز خدا را نیافته اند. زیرا آنکه خدا را دارد، اصل را دارد و آنکه اصل را دارد تمام هستی مسخّر اوست. پس به چیزش احتیاج نیست.
“اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَومِ ِ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأنفُسِهِم”
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها دست بکار تغییر از درونشان شوند.
در این جهان، هرچه را که میبینی، هرچه را که با آن روبرو میشوی، بخشی از وجود خودِ توست. چه خوشایندت باشد چه ناخوشایند، هیچ چیز غریبی وجود ندارد. هر چه که باشند بخشی از صفات تجلّی یافته ی خودِ تواَند که اکنون در بیرون جلوه گر شدهاند.
“هدایت” از منظر قرآن چیز ثابتی نیست که کسی بگوید، هدایت شدم و تمام شد و رفت! هدایت، پویاست.
“وَ تُکَلِّمُنا اَیدِیهِم وَ تَشهَدُ اَرجُلُهُم بِما کانُوا یَکسِبُونَ” (دستهایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان شهادت می دهند که دستاوردشان چه بوده است!)
تجسم اعمال و زنده بودن اجزاء و سخن گفتنشان، امری خرافی نیست، تشبیه و استعاره هم نیست. واقعی است.