نکات قرآنی،استاد مسعود ریاعی،نکات قرآنی شماره 30- هرآنچه بسویت می آیدنتیجه اندیشه و اعمال توست
“اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَومِ ِ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأنفُسِهِم”
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها دست بکار تغییر از درونشان شوند.
در این جهان، هرچه را که میبینی، هرچه را که با آن روبرو میشوی، بخشی از وجود خودِ توست. چه خوشایندت باشد چه ناخوشایند، هیچ چیز غریبی وجود ندارد. هر چه که باشند بخشی از صفات تجلّی یافته ی خودِ تواَند که اکنون در بیرون جلوه گر شدهاند. معنای عالَم صغیر که در آن عالَم کبیر سرشته اند، همین است. همه چیز در تو تنیده شده است. موقعیت زندگی ات، زمان و مکانی که در آن بسر می بری، حتی افراد و ماجراهایی که با آنها روبرو میشوی، و نیز هر آنچه که در زندگی ات تاثیرگذار است، همه و همه تکههایی از بافت وجودی تو، و اوصاف خودِ توست که اکنون ظهور یافتهاند.
حتی هر شخص یا ماجرایی را که بَد و ناخوشایند میانگاری، از وجودِ خودت سر برآورده است. صفتی، یا نیتی، یا اندیشهای از اندیشه هایت به تجسم رسیده است. و این کلامی احساسی نیست بلکه اصلی است که نزد حکمای الهی، محرز و به اثبات رسیده است. ذهن آنچه را که دریافت میکند، نتیجۀ فرافکنی خودش است. از این منظر هیچ تصادفی وجود ندارد. همه چیز دقیق و حساب شده است. دفتر تقدیرات تو در وجود خودت نهفته است. جایی در بیرون یا در آسمان نیست. آن آسمان که گفتهاند عمق وجودِ خودِ توست. بدون تردید هر آنچه بسویت میآید نتیجۀ اندیشه و اعمال خود توست. از این رو نه ترس از آنها و نه فرار از آنها، هیچکدام راه حل مناسبی نیست. زیرا انسان از خود نمیتواند فرار کند. هر جا که بروی خودت را با خود میبری !
راه این است، اگر چیزی در بیرون برایت ناخوشایند است باید مصداق درونیش را بیابی و آن را از درون خودت تغییر دهی. مبارزه با نمادهای بیرونی، بی آنکه به درون توجه شود، کاری عبث و حماقت آمیز است. هیچ مشکلی حل نمیشود بلکه فقط انرژی ارزشمندت از کف میرود. برای همین است که اساتید علوم باطنی رغبتی به درمان معلولها ندارند. آنها به درمان علتها راغبند. درمانگری این اساتید از درون است. زیرا نیک می دانند که با تغییر درون، بیرون نیز از آن تبعیت کرده و تغییر می کند. آنچه که بیرون توست، تجلّی یافتۀ درونیات توست. پس اگر ناخوشایند است باید از درون دست به کار شوی.
معنای “حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأنفُسِهِم” این است. برای اینکار باید علم “مصداق یابی” را بیاموزی. یعنی ما به إزای امور بیرونی را در درون بیابی. یعنی بفهمی این شخص یا این ماجرا که اکنون با تو روبرو شده است کدام بخش وجودیِ تو، و یا کدامیک از اوصاف توست. اگر نکته را بگیری ماجرا به بهترین شکل حل شدنی است. پس لازم نیست به زمین و زمان ناسزا بگویی که این دیگر چه مصیبتی است، ریشۀ ماجرا را در درون خود بیاب. این مصداقیابی نوعی “علم المیزان” است که هر کس از آن باخبر نیست. ممارست می خواهد. مهم این اصطلاحات نیستند بلکه مهم دریافت تو از حقیقت مطلب است. اگر همواره افراد طماع بسویت میآیند، این به سبب وجودِ طمعی است که در خود توست. این اصل قانون هماهنگی است.اگر همواره با افراد مغرور روبرو می شوی، این به سبب غروری است که در خودِ توست.
همجنس همجنس را میرباید. مثالی دگر میزنم: اگر امور تو همواره به سختی پیش میرود، یا به سختی میتوانی چیزی را بدست آوری، ما به إزای درونی آن میتواند این صفت باشد که به سختی هم از دست میدهی. یعنی حاضر به انفاق و گذشت نیستی. حاضر نیستی جایی را برای بدست آوردن چیز دیگر خالی کنی. به تعبیری ظریف تر همواره از دست دادن را ضرر میانگاری. حال آنکه از دست دادن ضرر نیست. خالی کردن جا برای دستاوردهای دیگر است. زیرا ظرفیت وجودی بشر در این دنیا محدود است. و این بده و بستانها کاملا ضروری است. مثل دم و بازدم است. آنکه فقط دست بگیر دارد، جلوی جریان زندگی را سد کرده است. و هر که جریان زندگی اش را با اوصاف خود سد کند، خود را از برکات آن محروم کرده است. برای از بین بردن سختیِ بیرون، باید ابتدا سختی درون خودت را زایل کنی.
آنگاه که نرم شدی خواهی دید که ماجراهایی که بسویت میآیند نرم و دلپذیرند. بدان، هر تغییری بدون تغییر نگاهِ درون، ناکامل وصوری و حتی گاه مخرب است.
برگرفته شده از آثار استاد مسعود ریاعی