“ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلِ ِ مِن قَلبَینِ فِی جُوفِهِ
خداوند برای کسی دو قلب در وجودش قرار نداد
“یک دل”،”یک توجه”، “یک معشوق”، این اصل است. خداوندِ یگانه، “یگانگی” را بر بنده اش می پسندد.
“ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلِ ِ مِن قَلبَینِ فِی جُوفِهِ
خداوند برای کسی دو قلب در وجودش قرار نداد
“یک دل”،”یک توجه”، “یک معشوق”، این اصل است. خداوندِ یگانه، “یگانگی” را بر بنده اش می پسندد.
“طس”
طاء سین
قدر “طاء سین” اول سوره ی “نَمل” را بدان که آن عین هدایت و بشارت است. همان چیزی است که روح و جانمان بدان نیازمند است. آن را واژه مپندار، آن اشاره به وجودی زنده است، چه می فرماید؛ “کتاب مبین” است. آشکار است. به ظهور
“یُؤثِرُونَ عَلَی اَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ”
دیگران را بر خود ترجیح می دهند، هر چند خود نیاز داشته باشند !
این آیه، درس بزرگ “فُتُوَّت” است. آیین جوانمردی است. بدان هر آیه ای اصحابی دارد که با آن سیر می کنند، و اصحاب
“وَ لِکُلِّ اُمَّةِ ِ جَعَلنا مَنسَکَاً
و برای هر اُمّتی طریقتی قرار داده ایم
هر امتی برای تقرّ ب به الوهیّت خویش، طریقتی دارد که همان را سالک است. این بدان معنی است که
اِقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ
( بخوان به “اسم ربّ ات” که آفرید ! )
هر کس اسم ربّی دارد که به واسطه ی آن اسم، به ذات حق تعالی متصل است. سر منشأ همه یکی است، منتها هر کس از اسمی و جریان ربُوبی خاصی به سرچشمه ی حیات وصل است. اگر ذات یگانه ی حق تعالی را، اگر آن حقیقة الحقایق را چون خورشیدی بگیری، از آن خورشید یگانه، اشعه های تابناک بسیاری تابیدن گرفته که با آنکه خود خورشیدند
“فَاستَقِم کَما اُمِرتَ”
استقامت کن، همانگونه که امر شده ای
“استقامت”، پایداری در راهی است که قدم نهاده ای. آن چون اکسیر کیمیاگری، سالک را اقتدار می بخشد و باعث گذر از یک مرحله از آگاهی و حیات، به مرحله ای فراتر می شود. هر امری را استقامتی متناسب با آن است.
“هُوَ الاَوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الباطِنُ”
او، اول و آخر و ظاهر و باطن است
وای بر سالکی که نتواند این چهار اسم را در “وحدت” بنگرد! کارش زار است! چه در کثرت و حیرت به دام خواهد افتاد! چه بسا کسانی که در اثر نافهمی این اسماء، به شرک و چند خدایی افتاده اند، چه بسا کسانی که گرفتار پانته ایسم و همه خدایی شده اند.
اصطلاحی در علوم قرآنی است تحت عنوان “جَری” که به معنای جاری شدن و جریان داشتن است. این اشاره بدان دارد که مفاهیم آیات و کلمات خداوند، مختص یک زمان و مکان نبوده بلکه در همه ی زمانها و مکانها جریان داشته و دارای حیات و تاثیرگذاری اند. این کتاب، جاری است،
تَبَّت یَدا اَبِی َلَهَبِ
کوتاه باد دستان ابی لهب
وقتی نگاهی به درونت بیندازی، ابولهب را آنجا خواهی دید. نفسی آتشین و طماع که خورنده ای سیری ناپذیر است. اتفاقاً همسرش
“فَاذکُرُونِی اَذکُرکُم”
“یادم کنید تا یادتان کنم”
“نام های خداوند”، برکت است. صید برکت، وسیله ای توانا می خواهد، که آن، “ذکر” است. برکتِ صید شده ظرفی