نشانههای رفتارهای تلافیجویانه از سوی کارفرما
نویسنده: Karla L. Millerمترجم: مریم مرادخانی
تجربه: سال گذشته، از رئیس خودم و رئیس او به کمیسیون فرصتهای برابر (EEOC) شکایت کردم. این موضوع را به سایر همکارها در محل کار نگفتم، به این امید که همه چیز از طریق میانجیگری حل و فصل شود. اخیرا احساس میکنم رفتار همکارهایم با من سرد شده. قرار بود برای انجام کاری به یک تیم دعوت شوم اما فهمیدم که یک نفر دیگر را انتخاب کردهاند.
شک کردم که شاید رئیس ارشد دربارهام بدگویی کرده باشد. من رابطه کاری خوبی با همکارهایم دارم (یا شاید بهتر است بگویم داشتم) و حس میکنم بعضی یا همه آنها در موقعیت سختی، بین من و مدیران قرار گرفتهاند. دوست ندارم به آنها بهانهای بدهم که حرفهای بیاساسی را که ممکن است دربارهام شنیده باشند باور کنند. آیا باید سکوتم را بشکنم و چیزی بگویم؟ در حال حاضر وکیل دارم و چند شکایت ثبت کردهام، از جمله شکایتهایی در رابطه با تلافیجویی.
پاسخ: دوست عزیز، گرچه تصور اینکه افراد صاحب قدرت تو را هدف قرار داده باشند دلخراش است اما اگر واقعا چنین باشد در نهایت به نفع توست.
وکلای حوزه کار (یادآوری میکنم که خودم وکیل نیستم) سالهاست به من میگویند چیزی که معمولا بیشتر از شکایتهای مربوط به تبعیض یا آزار، کار دست کارفرماها میدهد، تلافیجویی بعد از این شکایتهاست، نه خود شکایتها. اگر مدیریت در پشت صحنه در حال ضربه زدن به تو باشد، احتمالا در نهایت به خودش آسیب خواهد زد.
در بخش سوالات متداول کمیسیون فرصتهای برابر، سه مورد اصلی برای تشخیص وقوع رفتارهای تلافیجویانه ذکر شده:
شکایت قبلی از سوی کارمند. نمونههایی از این اقدامات عبارتند از: ثبت شکایت درباره رفتارهای تبعیضآمیز یا آزار از سوی کارفرما یا همکاری کارمند در فرآیند تحقیق و تفحص. مهم نیست که ادعای مطرحشده در نهایت تایید شده باشد یا نه یا مدرکی دال بر اثبات تبعیض یا آزار وجود داشته باشد یا خیر.
اقدام «واقعا آسیبزننده» از سوی کارفرما علیه نیروی کار که ممکن است هر کارمند منطقیای را از ورود به پروسههای حمایتی/حقوقی
(مثل شکایت یا همکاری در تحقیق) منصرف کند. این اقدامات، طیف گستردهای را شامل میشوند؛ از اخراج و تنزل رتبه و تنبیه گرفته تا حذف فرد از جلسات و رویدادها یا فرصتهایی که در حالت عادی، میتوانست در آنها شرکت کند.
وجود ارتباط علت و معلولی بین فعالیت حقوقی و اقدام آسیبزا. اثبات این موضوع ممکن است سخت باشد اما کمیسیون فرصتهای برابر، شواهدی را برمیشمرد که میتوانند نشاندهنده انگیزه تلافیجویانه باشند. مثلا اگر کارمندی در گذشته، ارزیابیهای عملکرد درخشانی از کارفرما دریافت میکرده و حالا پس از ثبت شکایت از کارفرما، ناگهان ارزیابیها منفی میشوند، این میتواند اقدامی تلافیجویانه از سوی کارفرما باشد (البته کمیسیون یادآوری میکند که اگر عملکردت واقعا افت کرده باشد یا مرتکب تخلفی شده باشی، صِرف ثبت شکایت نمیتواند تو را از تنبیه یا اخراج، مصون بدارد).
البته نشانههای دیگری از تلافیجویی وجود دارند که برخی آشکارند و برخی نامحسوس؛ از جمله رفتار خصمانه، جابهجایی کارمند از واحدی به واحد دیگر بدون هماهنگی با او، کاهش ساعات کار، محرومسازی کارمند از فرصتهای پیشرفت و ارتقا، عدمدعوت کارمند به جمعهای غیررسمی، تغییر شیفتهای کارمند به ساعات فرسایشی و کنترل بیش از حد کارمند.
حال سوال اینجاست که آیا کارفرما در حال تلافی کردن است؟ راستش را بخواهی، نمیدانم. سردی فضا، کممحلی از سوی همکارها و از بین رفتن فرصتی که منتظرش بودی، ممکن است نشانههای تلافیجویی باشند یا شاید دلیلش، استرس عمومی محیط کار است یا شاید گزینهای بهتر از تو برای آن موقعیت کاری پیدا شده. از زمانی که تو شکایت اولیهات را ثبت کردی ماهها گذشته، پس ممکن است تصور کنی که تغییر رفتارهای اخیر، ربطی به شکایت تو ندارند (البته اینکه یک پرونده اینقدر طول بکشد عجیب نیست.
خود کمیسیون اعلام کرده که ممکن است بررسی یک پرونده تبعیض، حدود ۱۰ماه طول بکشد). اما مدیرانی که با قوانین ضدتبعیض آشنا هستند میدانند که هرگونه واکنش شدید، درست پس از ثبت شکایت از سوی کارمند، به سرعت آنها را مقصر نشان میدهد، در حالی که یکسری اقدامات آرام و مخفیانه، از جمله طعنهها، کنایهها و انتقادات غیرمستقیم هم میتوانند به همان اندازه به کارمند آسیب بزنند و در عین حال، هیچ اتهامی متوجه کارفرما نشود. کارفرما میتواند به شکلی موجه این رفتارها را انکار کند (مثلا بگوید هیچ مدرک قاطع و محکمی برای اثبات این ادعا وجود ندارد).
فعلا به حس درونت گوش کن و شروع کن به نوشتن وقایع و ذخیره ایمیلهایی که تغییرات فضا و تاثیرشان بر تو را با جزئیات ثبت میکند. وکیلت احتمالا میتواند سوالاتی به تو پیشنهاد دهد که در محل کار بپرسی. البته حواست را جمع کن. اگر به تو توصیه شده که تا زمان حل و فصل موضوع، درباره اتهاماتت صحبت نکنی باید به این توصیه پایبند باشی.
درکت میکنم. بدترین قسمت ماجرا این است که وقتی حدس میزنی دیگران دارند دربارهات بدگویی میکنند نتوانی چیزی برای دفاع از خودت بگویی. اما به تشخیص وکیلت اعتماد کن. او میداند برای کمک به پروندهات، بهتر است چه زمانی صحبت کنی و چه زمانی سکوت اختیار کنی. مطمئن باش افرادی که تو را میشناسند، میدانند که تو داری با صداقت رفتار میکنی حتی وقتی نمیتوانی دربارهاش صحبت کنی. و سعی کن این صداقت را در هر کاری که انجام میدهی نشان دهی.
منبع: The Washington Post