لطیفهای است که در آن به فردی میگویند که چه نشستهای که خودروات را بردند و وی با خنده میگوید: کجا؟ کلیدش که اینجاست! این لطیفه حکایت این روزهای قیمت ارز و بانک مرکزی است. درحالیکه قیمت ارز هر روز رکوردهای جدیدی را درمینوردد، رئیسکل بانک مرکزی همچنان از مکفی بودن درآمدهای ارزی کشور برای پوشش مخارج ارزی صحبت میکنند و مدعی «صیانت از قدرت خرید پول ملی» هستند. درحالیکه حجم نقدینگی در دوره اخیر بیش از دوبرابر شده است صحبت از انضباط پولی و مالی میکنند و همچنان غره هستند که نرخ تورم همانند سالهای ۹۱ و ۹۲ نشده است، به تعبیر فوتبال دوستان مهم نیست که جام را نگرفتیم اما دربی را که بردهایم. ارجاع بیش از اندازه به تعادل درآمدها و مخارج ارزی کشور برای اثبات بیدلیل بودن افزایش نرخ ارز و روانی بودن آن بیش از آنچه که کاربردی داشته باشد برخاسته از ذهنیت «حسابداری» است و استدلال صیانت از قدرت خرید پول ملی با کنترل قیمتها نیز با مفاهیم اقتصادی قرابتی ندارد. درآمدهای قابل تصرف ارزی کمیتی انتظاری است و تحقق انتظارها نیز به عوامل متعددی بستگی دارد که برخی از آنها در اختیار دولت نیست و در تحقق بسیاری دیگر نیز دولت نشان داده است که قابلیتی ندارد.